اطلاعات بیشتر در مورد قرنطینگاری
۱. چند چیزِ زرد
چه چیزی زردتر از گواشِ زرد؟ D:
حتی مثلاً من میتونستم با گواش دستمو زرد کنم و دستمو تبدیل به یک چیز زرد کنم. D:
۲. آسمان صبح
ساعت ۰۶:۴۰ صبح روی پشتبوم رفتم. پدر نیلی ده دقیقه بعد بیرون اومد و دخترش رو در حال عکسگرفتن روی پشتبوم دید. :)
برای فاطمه نوشت: آسمون صبحِ منم توش پرنده داره. بزن قدش D:
۳. چراغ شهر
بیشتر از همه این عکس رو دوست دارم و دلم میخواد بشینم اندازهی یه کتاب که نه به اندازهی یه دفترچهی کوچیک در موردش بنویسم. :)
خیلی خلاصه بخوام بگم اول سراغ انباری رفتم و چراغ نفتی رو پیدا کردم و بعد از تلاشهای فراوان و ناامیدشدن از روشنشدنِ چراغ، بلاخره موفق شدم فیتیلهشو شعلهور کنم. دست و بالم نفتی شد اما ارزششو داشت. D: وقتی هوا روشن بود چندتا عکس گرفتم تا خیالم راحت باشه که اگه شب خواستم عکس بگیرم و با کیفیتِ داغانِ دوربینِ گوشی عکسا خراب شدن، حداقل چند تا عکس زاپاس داشته باشم. اما بر خلاف تصورم شب که شد عکسا خیلی هم بد و غیرقابل تحمل نشدن.
خلاصه که این چراغ، چراغِ خونهی ماست. خونهی ما یکی از خونههایِ شهر ماست. در نتیجه این چراغ، چراغِ شهر محسوب میشه. :)
در واقع اگر A=خانهی نیلی
و اگر B=شهر نیلی
و x=چراغ نفتی
و A⊆B
آنگاه:
۴. کفشها
۵. ابرها
کاش امروز از اون روزایی بود که ابرا پنبهای بودن. :)
۶. ضد نور
کاش یه چهارپایه یه متری داشتیم و یا حداقل کاش قدم دومتر بود.
۷.نوردهی طولانی
اسمشو گذاشتم زلف پریشان آتش =|
[اپلیکیشنِ Camera FV-5 Lite]
۸. چای
امیدوارم به عکسم بر نخوره اما به دلم ننشسته. =) انگار یه نفر فقط برای رفع مسئولیت ازش عکس گرفته.
۹. از بالا به پایین
اعتراف میکنم این عکس قرار بود برایِ قسمتِ چای باشه؛ اما طی فعل و انفعالاتی که توی ذهنم رخ داد برنامه عوض شد. *ـ*
پینوشت: باغچهی کوچولوی نعنای مادر ^_^
درباره این سایت